ماد عشق یک قلب است.
اما نماد عاشقی قلبی هست که تیر وسطش خورده.
کمترکسی شاید راز این قلب تیر خورده را بداند.
درباور یونانیان باستان هر پدیده ای یک خدایی داشت.
همه خدایان هم یک خدا یاپادشاه بزرگ داشتند که اسمش زئوس بود.
یک شب به مناسبتی زئوس همه خدایانرا به جشنی در معبد کوه المپ دعوت کرده بود.
دیوانگی و جنون هم خدایی داشت بنام مانیا.
مانیا چون خودش خدای دیوانگی بود طبیعتا عقل درست وحسابی هم نداشت
و بیش از حد شراب خورده بود. دیوانه باشی، مست هم شده باشی. چه شود!
خدایان از هر دری سخنی میگفتند تا اینکه نوبت به آفریدیته رسید که خدای عشق بود.
حرفهای خدای عشق به مذاق خدای جنون خوش نیامد و
این دیوانه عالم ناگهان تیری را در کمانش گذاشت
و از آنسوی مجلس به سمت خدای عشق پرتاب کرد.
تیر خدای جنون به چشم خدای عشق خورد و عشق راکور کرد.
هیاهویی در مجلس در گرفت و خدایان خواستار مجازات خدای جنون شدند.
زئوس خدای خدایان مدتی اندیشه کرد و بعد به عنوان مجازات این عمل،دستور داد که
چون خدای دیوانگی چشم خدای عشق را کور کرده است،
پس خودش هم باید تا ابد عصا کش خدای عشق شود.
از آن زمان به بعد عشق هر کجا میخواهدبرود جنون دستش را میگیرد و راهنماییاش میکند.
به همین دلیل است که میگویند عشق کور است و عاشق دیوانه و مجنون میشود.
پس تیر و قلب و نقش این دل تیر خورده ای که میبینید ریشه در اسطوره های یونان باستان دارد.
بعدهارومیان باستان آیین و اسطوره های یونانیان را پذیرفتند و تنها نام خدایانشان را عوض کردند.
در افسانههای روم باستان زئوس را ژوپیتر، خدای جنونرا ارای و خدای عشق را ونوس مینامیدند.
در نتیجه به باور آنها ارای دیوانه چشم ونوس زیبا را کور کرد.
نظرات شما عزیزان:
عاشق 
ساعت22:49---3 بهمن 1391
عاشق 
ساعت22:48---3 بهمن 1391